پرش به محتوا

بحث:سلیمان یکم

محتوای صفحه در زبان‌های دیگر پشتیبانی نمی‌شود
افزودن مبحث
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
آخرین نظر: ۱۰ ماه پیش توسط Danial bzrr در مبحث شهبانو و زنان سلیمان محتشم

نسخهٔ برگزیده در وپ انگلیسی

جنگ با صفویان[ویرایش]

متن زیر از مقاله به صفحهٔ بحث منتقل شده‌است.

عثمانیها که خود را در شرق آناتولی تثبیت کرده بودند، تهدید مستمری را متوجه تبریز و عراق کردند. در مقابل، شاه طهماسب به سیاست پدر خود شاه اسماعیل در تحریک قزلباشان در آناتولی ادامه داد. در 1527 قلندر چلبی قیامی را صورت داد. در 1529 نمایندگان کارل پنجم در دربار طهماسب حاضر شدند و به گرمی مورد استقبال شاه قرار گرفتند. نهایتاً شرف خان بیگ بتلیس علیه سلطه عثمانی قیام کرد و خود را در محافظت شاه قرار داد. در مقابل، حاکم شاه در بغداد، با عثمانی ها به توافق رسید. نتیجتاً در 1533 جنگ اجتناب ناپذیر بود. کارزار شرقی سلیمان که دو سال به طول انجامید منجر به تسخیر و ضمیمه کردن تبریز در 1 محرم 941 و بغداد در 24 جمادی الثانی 941 شد. فرمانروایان گیلان و قزوین که ابریشمی که از طریق تبریز به بورسا و آلپو می فرستادند منشأ ثروت شان بود و از نظر اقتصادی به عثمانیها وابسته بودند سلطه سلطان را به رسمیت شناختند. عثمانیها با سلطه بر جاده بصره بغداد آلپو بر نیمه دوم راههای تجارتی بین هند و خاورمیانه مسلط شدند. در 945 حاکم بصره کلید شهر را به سلطان عثمانی تثدیم کرد. تا دولت مرکزی عثمانی به خود بیاید شیوخ عرب قیام کرده بودند. عثمانی ها در عراق استان عراق را تاسیس کردند.[۱]

متن فوق موازی با مطالب موجود در مقاله است. اندکی به من فرصت دهید تا اهم مطالب آن را وارد متن کنم. در حال حاضر انسجام کافی برای قرار گرفتن در مقاله‌ای که هر دقیقه افزون بر دو بازدیدکننده دارد را ندارد. متشکرم. 4nn1l2 (بحث) ‏۱۹ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۰۱ (UTC)پاسخ

بسیار خوب--خسته (بحث) ‏۱۹ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۱۳ (UTC)پاسخ

اضافه کردمشان. البتهٔ فقط نیمهٔ اول مطالب را؛ نیمهٔ دوم مستقیماً به جنگ با صفویه مربوط نیست. نگاهی بیندازید و ببینید آیا رضایت‌بخش است؟ 4nn1l2 (بحث) ‏۱۹ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۲۴ (UTC)پاسخ
به عثمانی که مرتبط است. نیمه دوم پیامدهای جنگ را دارد توضیح می دهد. --خسته (بحث) ‏۱۹ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۲۶ (UTC)پاسخ
قسمت بصره مشخصاً به جنگ با صفویه مربوط نیست و به نوعی امور داخلی دولت عثمانی محسوب می‌شود. به هر حال فکر می‌کنم این قسمت به درجهٔ اشباع رسیده باشد. باقی متن را می‌توانید به مقاله‌های دختر اضافه کنید. این مقاله قرار است به شخص سلیمان بپردازد و نه دولت عثمانی. 4nn1l2 (بحث) ‏۱۹ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۴۰ (UTC)پاسخ

طهماسب یا تهماسب[ویرایش]

لازم دیدم توضیحی راجع به این دو نام بدهم. در سرتاسر مقاله سعی شده‌است نثر مقاله امروزی باشد و سهولت فهم مطالب بر سایر ویژگی‌های نثر سایه افکنده‌است. تلاش بر این بوده‌است که از عبارت‌هایی که معمولاً در متون تاریخی و قدیمی معمولند ولی در نثر امروزی با اقبال کم‌تری مواجهند مثلاً «آهنگ فلان جا را کرد» یا «به نام خود سکه زد» یا . . . تا حد ممکن استفاده نشود. املاهای امروزی بر املاهای تاریخی رجحان داده شده‌اند وز همین روی است که در سرتاسر متن از «امپراتوری» به «امپراطوری» استفاده شده‌است؛ همچنین ترابوزان به جای طرابوزان، تهماسب به جای طهماسب، آناتولی به جای آناطولی و قس علی هذا. برای حفظ یکدستی لازم است که تهماسب به طهماسب تبدیل نشود. همهٔ این‌ها یک طرف قضیه بود. طرف دیگر قضیه این است که من به عنوان مشارکت‌کننده اصلی مقاله ترجیح می‌دهم از تهماسب استفاده شود و این هر توجیه دیگری را زیر سایه قرار می‌دهد. کاری به سایر مقالات ندارم ولی لطفاً در این مقاله تهماسب را به طهماسب تغییر ندهید. متشکرم 4nn1l2 (بحث) ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۳۷ (UTC)پاسخ

کمی میکروفون رو به طرف ایران بچرخانید[ویرایش]

بحث زیر رونوشتی از مباحثهٔ درگرفته در صفحهٔ بحث من است که شاید در آینده برای علاقه‌مندان به این مقاله مفید واقع شود، لذا عیناً در اینجا کپی می‌شود. 4nn1l2 (بحث) ‏۲۸ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۲۱ (UTC)پاسخ

درود، در مقالهٔ سلیمان یکم در بخش حساس و مورد مناقشهٔ جنگ با صفویه به نظر می‌رسد که منبع دهی کلی صحیح نباشد. پیشنهاد من اینست که این بخش منبع‌دهی مطالبش بصورت جدا و قابل پیگیری باشد. من کمی در منابع ایرانی گشتم. مطالبی که ذکر شده بود با آنچه در مقاله آمده بود تفاوت داشت. به نظرم این بخش لازم است بازنویسی شود.Roozitaa (بحث) ‏۱۷ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۱۸ (UTC)پاسخ

درود بر شما. مقاله در وضعیت کنونی ترجمهٔ کلمه به کلمهٔ مقالهٔ برگزیدهٔ ویکی‌پدیای انگلیسی است و من تمام تلاشم را کردم که به متن اصلی وفادار بمانم. متأسفانه من به منابع چاپی دسترسی ندارم و حداکثر کاری که می‌توانم بکنم جستجو در گوگل بوکس است. با این حال اگر می‌خواهید و حوصله‌اش را دارید می‌توانید خودتان دست به کار شوید و آن قسمت را بازنویسی کنید. فقط یک خواهش و آنکه لطفاً تا جایی که ممکن است از کتاب‌های نویسندگان غربی استفاده کنید و نه ایرانی. دلیلش هم فکر می‌کنم به اندازهٔ کافی واضح باشد. من هم نهایت تلاشم را خواهم کرد ولی چندان امیدی ندارم. 4nn1l2 (بحث) ‏۱۷ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۰۵ (UTC)پاسخ
به قول اوباما «از دل تاریکی روزی روشن‌تر فرا رسید»! در کمال ناباوری توانستم از طریق گوگل بوکس به صفحات مربوط به هر سه نبرد سلطان سلیمان با شاه طهماسب در کتاب History of the Ottoman Empire and Modern Turkey دسترسی پیدا کنم. این کتاب را انتشارات دانشگاه کیمبریج بریتانیا چاپ کرده‌است و نویسندهٔ آن استانفورد جی شاو، دارای مدرک دکترا از دانشگاه پرینستون است. او همچنین استادیار و دانشیار دپارتمان زبان‌های خاورمیانه‌ای و دپارتمان تاریخ دانشگاه هاروارد و صاحب کرسی استادی در دانشگاه کالیفرنیای لس‌آنجلس بوده‌است. تا جایی که بررسی کردم مطالب موجود در مقاله هیچ تناقضی با نوشته‌های او نداشت. من هرچه سریعتر مطالب او را با ارجاعات دقیق وارد مقاله خواهم کرد و این بخش را بسط خواهم داد. امیدوارم بازنویسی این بخش در نهایت به گونه‌ای انجام بگیرد که با منابع ایرانی سازگاری و همخوانی بیشتری داشته باشد، در غیر این صورت متأسفانه باید بگویم که منابع ایرانی در تاریخ‌نگاری اصل امانت‌داری را رعایت نکرده‌اند. 4nn1l2 (بحث) ‏۱۷ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۵۰ (UTC)پاسخ
موضوع اینجاست که کسانی که موضوعات تاریخی رو می‌نویسند بهر حال انسان هستند و انسان هم دل داره و همدلی از خصوصیات غیرقابل تفکیک دل داشتن است. بنابراین بر اصل تاریخ نگاری ممکن است اشکالی نباشه ولی در استفاده از کلمات و لحن بیان همدلی با یکی از دو طرف جنگ عیان است.

برای مثال به لحن بیان این دو توجه کنید.

با مقایسه مطالب یکسان دیگر هم به نظر می‌رسد که وقایع این بخش از زاویهٔ دید طرفداران سلیمان یکم نوشته شده در صورتیکه در یک مقالهٔ برگزیده زاویهٔ دید باید بی‌طرفانه باشد. همانطور که شما در جریان خوبیدگی حمله مغول بودید، درج هیچ کلمهٔ احساسی در وصف وقایع از طرف نقدکنندگان مورد قبول نبود و همین درست کار است. «با شکوه وارد بغداد شد» بیشتر یک جملهٔ تبلیغاتی و احساسی است تا یک جملهٔ مناسب دانشنامه. به نظر من در کنار مطالب یک نویسندهٔ ترک‌شناس، نظر یک نویسندهٔ خارجی ایرانشناس هم باید آورده شود تا توازن برقرار گردد.Roozitaa (بحث) ‏۱۸ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۰:۰۴ (UTC)پاسخ

با قسمت بیشتر سخنانتان موافقم. «با شکوه وارد بغداد شد» ترجمهٔ من از grand entrance بود که البته حذفش کردم. تاکنون نبرد اول را بازنویسی کرده‌ام و به نظرم مقاله بی‌طرفانه‌تر شده‌است. نبرد دوم و سوم را هم به‌زودی بازنویسی خواهم کرد. در ضمن به نظرم «استانفورد جی شاو» به آن اندازه معتبر هست که تمایلات و گرایش‌هایش را وارد آثارش نکند. با این حال جای هیچ شکی نیست که کثرت منابع به هرچه بی‌طرف‌تر شدن مقاله کمک شایانی خواهند کرد. سعی می‌کنم منابع بیشتری را دربارهٔ این قسمت حساس از مقاله بررسی کنم. 4nn1l2 (بحث) ‏۱۸ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۲:۰۶ (UTC)پاسخ

همانطور که گفتم در این بخش برای رعایت توازن لازم است، از نظر ایرانشناسان و مطالبی که با استفاده از منابع ایرانی نوشته شده هم استفاده شود. در چنین منابعی چون زاویهٔ دید تفاوت دارد چنین جمله‌هایی دیده نمی‌شود.

البته دیدگاه بی طرف به معنای این نیست که بی نظر باشیم. این خود نوعی دیدگاه است. مورخ دانشور حتماً منابع مهم را بررسی کرده و کتابش را نگاشته. نقدی هست که منبع را به جانبداری متهم کرده باشد؟ خسته (بحث) ‏۱۹ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۳:۲۲ (UTC)پاسخ
(تعارض ویرایشی) مورد اول ترجمهٔ من از He allowed the Safavids to reoccupy Azerbaijan در صفحهٔ ۹۵ همان کتاب است. مورد دوم یعنی «تبلیغات ناسالم» ترجمهٔ من از propaganda است که در دیکشنری لانگمن Information which is false or which emphasizes just one part of a situation, used by a government or political group to make people agree with them معنی شده‌است. این معادلی بود که به ذهن من رسید. اگر کسی معادل بهتری به ذهنش می‌رسد از پیشنهادش شدیداً استقبال می‌شود. به نظرم اگر واقعاً سلیمان در نبرد با طهماسب دست بالا را داشته‌است، باید در مقاله نیز این امر مشهود باشد و اگر چنین نباشد جانبدارانه رفتار کرده‌ایم. بی‌طرفی همیشه این نیست که جوری رفتار کنیم که نه سیخ بسوزد و نه کباب. اتفاقاً این دیپلماسی است که راستهٔ کار سیاسیون است و تقبیح می‌شود. محقق و پژوهشگر مُنصف (در بُعد کوچکتر، ویکی‌پدین) باید همانند آینه رفتار کند. خوب را خوب نشان دهد؛ بد را بد. راستش من هنوز بر این باورم که استنفورد جی شاو (که یک آمریکایی است و نه ترک، و تمامی دوران تحصیلش را در غرب گذرانده‌است) خود به خوبی از وظایف یک تاریخ‌نگار حرفه‌ای که همانا رعایت انصاف و استفاده از منابع معتبر است آگاه بوده و به نحو احسن وظایفش را انجام داده‌است و از این بابت نگرانی ندارم. نگرانی من از تاریخنگاران هم‌میهنمان است که مبادا کما فی‌السابق اخلاق حرفه‌ای را رعایت نکرده باشند. از این روی است که مایلم از آثار آکادمیک غربی استفاده شود. اگر ایرانشناسی هست که در غرب تحصیل کرده باشد یا استاد یکی از دانشگاه‌های معتبر غربی باشد (حتی اگر در ایران متولد شده باشد) و چیزی جز این‌هایی که در حال حاضر در مقاله آمده‌است را بگوید، من مشکلی با بازنویسی مطالب مناقشه‌برانگیز ندارم. منتها امکانات من نیز محدود است و نمی‌توانم شخصاً متعهد به انجام چنین کاری شوم فلذا از کمک سایرین شدیداً استقبال می‌شود، بالاخص که این روزها این مقاله روزانه به طور متوسط در حدود ۲٬۰۰۰ بازدیدکننده دارد (دیروز ۳٬۰۰۰) و به نوعی آبروی ویکی‌پدیا محسوب می‌شود. 4nn1l2 (بحث) ‏۱۹ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۳:۴۵ (UTC)پاسخ
تا جایی که من با مقایسه متوجه شدم، لحن بر اساس منابع تغییر می‌کند.

In 1956-7 he studied at the University of Istanbul with Professors Omer Lutfi Barkan, Mukrimin Halil Yinanc, Halil Sahillioglu, and Zeki Velidi Togan, also completing research on his dissertation in the Ottoman archives of Istanbul, where he was helped by a number of staff members, including Ziya Esrefoglu, Turgut Isiksal, Rauf Tuncay, and Attila Cetin, and in the Topkapi Palace archives, where he was provided with valuable assistance and support by its director, Hayrullah Ors and studied with Professor Ismail Hakki Uzuncarsili

Roozitaa (بحث) ‏۱۹ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۳:۵۳ (UTC)پاسخ

پروپاگاندا بهتر است همین طوری ترجمه بشود.--خسته (بحث) ‏۱۹ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۳:۵۹ (UTC)پاسخ
@Roozitaa: درست می‌فرمایید گویا در دانشگاه استانبول هم حضور داشته‌است ولی مدارکش از دانشگاه پرینستون است. متن پیشنهادی شما چیست؟ راهکار پیشنهادی شما برای برون‌رفت از این وضعیت چیست؟ 4nn1l2 (بحث) ‏۱۹ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۴:۳۳ (UTC)پاسخ
@Sicaspi: دربارهٔ «پروپاگاندا» به نظرم فارسی‌زبانان مفهوم واضحی از آن را در ذهن ندارند ولی چشم؛ تبلیغات ناسالم را پروپاگاندا می‌کنم. 4nn1l2 (بحث) ‏۱۹ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۴:۳۳ (UTC)پاسخ
استادان دانشگاه بیلکنت بوده زن ش هم ترک بوده است. البته این ها فی نفسه مثبت یا منفی نیست.--خسته (بحث) ‏۱۹ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۴:۴۲ (UTC)پاسخ
دانشگاه بیلکنت، دانشگاه معتبری است. در ضمن پس از بازنشستگی از دانشگاه کالیفرنیای لس‌آنجلس در آن دانشگاه ترکیه‌ای حاضر شده‌است (برای هفت سال تا پایان عمر). 4nn1l2 (بحث) ‏۱۹ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۱۵ (UTC)پاسخ

در اکثر منابع ایرانی برای مثال در کتاب شاه تهماسب اول نوشتهٔ دکتر منوچهر پارسادوست‌ حوادث مربوط به جنگ شاه تهماسب و سلطان سلیمان به این صورت آمده‌است: «شاه تهماسب جوان با سلطان سلیمان و دولت‌ عثمانی مقتدری سروکار داشت که لشکریانش تا وسط اروپا رسیده بودند، سلطان سلیمان‌ یک سال و نیم از دوران پادشاهی خود را صرف حمله‌های اول و دوم خود به ایران کرد ولی‌ پایداری شاه تهماسب و لشکریان ایران اجازه نداد که او به مانند اروپا، بخشی از ایران را نیز تصرف کند، گرچه بغداد را متصرف گردید که آن هم بر اثر خیانت تکلویان و مخالفت‌ آنان با شاه تهماسب بود. در فاصلهٔ حمله‌های سوم و چهارم سلطان سلیمان، القاس میرزا برادر شاه تهماسب راه نافرمانی در پیش می‌گیرد و دعوی‌ سلطنت می‌کند و چون موفق نمی‌‌گردد، به دشمن یعنی سلطان سلیمان پناهنده می‌شود و به کمک او به ایران لشکرکشی می‌کند و از جمله شهرهای مختلف ایران را غارت‌ می‌کند ولی سرانجام کشته می‌شود. همچنین در کتاب به حسن تدبیر و دلاوری و موقع‌ شناسی شاه تهماسب در پاسخ به حملات سلطان سلیمان تصریح شده‌است.»

نظر حسین میرجعفری به اینصورت آمده‌است «چهار لشکرکشی بزرگ و بیهودهٔ سلطان سلیمان در اثنای بیست و یکسال نه‌ تنها تلفات مالی و جانی کلانی را بر امپراتوری عثمانی وارد کرد بلکه به حیثیت سلیمان نیز لطمه زد.»

اینها نمونه‌هایی از لحن و بیان محققان ایرانی است که منابع ایرانی را مد نظر دارند. حال باید دید ایرانشناسان خارجی نظرشان چیست.Roozitaa (بحث) ‏۱۹ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۱۷ (UTC)پاسخ

خب، من کتاب Iran Under the Safavids نوشته راجر سیوری، ایران‌شناس بریتانیایی و استاد دانشگاه تورنتو را بررسی کردم. متأسفانه صفحات ۶۱ و ۶۲ که حاوی اطلاعات مهمی دربارهٔ نبرد اول و دوم شاه تهماسب با سلطان سلیمان است در پیش‌نمایش گوگل موجود نمی‌باشد ولی سایر صفحاتی که موجودند مثلاً ۵۸ یا ۶۳ و ۶۴ نشان می‌دهد که نگرانی شما چندان هم بی‌جا نیست! اگرچه قضیه به آن صورتی که مثلاً حسین میرجعفری نوشته‌است هم نیست! شاید در همان صفحهٔ ۵۷ بهترین توصیف کلی از نبردها آمده باشد:

Even more dangerous were the four full-scale invasions of Iran between 1533 and 1553 by the Ottomans, then at the height of their power under the great Sultan Suleyman, known to the Ottomans as "the Lawgiver", and to the West as the "the Magnificent". The Remarkable thing is not that the Safavids suffered serious losses of territory as a result of these onslaughts, but that they were not overwhelmed.

در یک سو سلیمان قدرتمند قرار دارد که تا قلب اروپا نفوذ کرده‌است و شمار لشکریانش بسیار بیشتر از هر لشکر دیگری است، در سویی دیگر، شاه تهماسب جوان قرار دارد که سرزمینش از جانب شرق پیوسته مورد هجوم ازبکان قرار می‌گیرد، خیانت و ریاکاری به بالاترین مقامات ارتش او سرایت کرده‌است و تنها ۷٬۰۰۰ هزار مرد جنگی در برابر ۹۰٬۰۰۰ هزار سرباز ابراهیم پاشا در اختیار دارد؛ ۷٬۰۰۰ سربازی که حتی به آن‌ها هم نمی‌شود اعتماد کرد. در حالی که همگان انتظار دارند صفویان تارومار شوند؛ چنین نمی‌شود و حتی شاه تهماسب به مرور زمان قدرتمندتر و قدرتمندتر می‌شود تا جایی که در پیمان صلح آماسیه، امتیازهایی نیز از سلیمان قانونی می‌گیرد. اگر از این زاویه به قضایا نگاه کنیم، همین که حکومت صفویان تارومار نشده‌است، خودش پیروزی بزرگی است ولی متأسفانه در یک دانشنامه چنین رویکردی قابل قبول نیست. سعی می‌کنم دوباره متن را بازنویسی کنم. ببینم چه می‌شود کرد! 4nn1l2 (بحث) ‏۲۰ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۳:۵۸ (UTC)پاسخ
در مقاله آمده است که «فرمانروایان گیلان و قزوین که ابریشمی که از طریق تبریز به بورسا و آلپو می فرستادند منشأ ثروت شان بود و از نظر اقتصادی به عثمانیها وابسته بودند سلطه سلطان را به رسمیت شناختند.» من به صحت این اطلاعات شک دارم در مورد گیلان شاید صحیح باشد ولی اشکال اینجاست که قوای عثمانی اصلاً پایشان به قزوین که پایتخت باشد نرسیده چطور فرمانروای شهری که حاکمش شاه صفوی بوده سلطهٔ سلطان سلیم را می‌تواند قبول کند.Roozitaa (بحث) ‏۲۲ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۱:۳۴ (UTC)پاسخ
آن مطالب را کاربر:Sicaspi افزوده‌است. من خود مخالف بودن آن مطالب در مقاله هستم (بحث:سلیمان یکم را ببینید) ولی این مطالب بسیار گردن‌کلفت‌اند (تاریخ اسلام کیمبریج) و نمی‌توان خرده‌ای به آن‌ها گرفت. گویا قزوین اشتباه سهوی کاربر:Sicaspi بوده‌است و درست آن شروان است (در منبع شروان آمده‌است.) 4nn1l2 (بحث) ‏۲۲ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۱:۴۳ (UTC)پاسخ
عجب! تفاوت قزوین تا شروان از زمین تا آسمان است. همانطور در مقاله بدون اینکه به زمینه و جنگ‌های قبلی برای مثال به کشتار چهل هزار شیعهٔ آناتولی، در زمان سلیم یکم اشاره بشود، آمده‌است که «کشتن روحانیون و محققینی که از پذیرش مذهب جدید سر بار می‌زدند و تخریب مقبره‌ها و اماکن متبرکهٔ اهل سنت از جمله اقداماتی بود که صفویان برای نیل به این هدف انجام می‌دادند.» این طرز اطلاعات دادن بی‌غرضانه و بی‌طرفانه نیست.Roozitaa (بحث) ‏۲۲ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۱:۵۸ (UTC)پاسخ
قزوین را من نیفزودم. خبط و خطایش نیز پای من نیست؛ پای همان کسی‌است که آن را افزوده! «محقق» ترجمهٔ من از scholar است و «روحانی» ترجمهٔ من از doctor البته با توجه به واژهٔ doctrine که در کنارش آمده‌است (شاید در این باره اشتباه کرده باشم!) نماگرفت صفحهٔ ۹۵ کتاب را بارگذاری کردم تا خودتان ملاحظه کنید (دور قسمت مورد بحث مستطیل قرمزرنگ کشیدم). مقاله راجع به سلطان سلیمان است و نه سلیم و نه روابط ایران و عثمانی. توجه کنید که سلطان ۱۳ یا ۱۴ بار به اقصی نقاط جهان لشکرکشی کرد که تنها ۳ مورد آن مربوط به ایران است. اصولاً سلیمان بر خلاف پدرش سلیم علاقه‌ای به درگیر شدن با حکومت مسلمان صفوی نداشت و بیشتر تلاش می‌کرد با «کفار» اروپا مبارزه کند. نباید وزن قسمت ایران به صورت ناروایی از سایر قسمت‌ها بیشتر شود. راستش من تمام تلاشم بر این است که مقاله بی‌طرف باشد و قصد و غرض خاصی را هم دنبال نمی‌کنم. به فرهنگ و تاریخ ترکیه علاقه‌مندم و سعی می‌کنم از این طریق (ویرایش ویکی‌پدیا) بیشتر با تاریخ ترکیه آشنا شوم. عمق اطلاعات تاریخی من چندان زیاد نیست و اولین بار است که راجع به کشتار چهل هزار شیعهٔ آناتولی در زمان سلیم اول مطلبی می‌شنوم ولی اگر فکر می‌کنید این مطلب در آغاز جنگ‌های بین سلطان سلیمان و شاه تهماسب تأثیری داشته‌است با استناد به مراجع معتبر به مقالهٔ جنگ صفویان و عثمانی (۱۵۵۵–۱۵۳۲) بیفزاییدش. 4nn1l2 (بحث) ‏۲۲ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۵۰ (UTC)پاسخ
4nn1l2 گرامی، خودتان بهتر از هر کس می‌دانید که منظور من طرز چیدمان اطلاعات در منبع است وگرنه شما که از خودمانید.Roozitaa (بحث) ‏۲۲ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۱۱ (UTC)پاسخ
ترجمه مطابق با اصل است. با کار درستی شما آشنا هستم و به همین جهت است که با شما بحث می‌کنم. باید توجه داشت که اگر زمینهٔ کشتار روحانیان سنی حذف شود تصویری منفی از صفویان بوجود می‌آید. فقط محض اطلاع شما پدر سلیمان یعنی سلیم یکم فقط ۸ سال حکومت کرد. سلیم یکم توانسته بود از روحانیون سنی یا به قول شما orthodox doctor فتوا بگیرد که «ثواب كشتن یک نفر شیعه به مراتب بیش از ثواب كشتن هفتاد نفر مسیحی است.» در پایان این بخش از اولش خیلی بهتر شده از زحمات شما سپاسگزارم. Roozitaa (بحث) ‏۲۳ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۳:۲۶ (UTC)پاسخ
ممنون. نظر لطف شماست. 4nn1l2 (بحث) ‏۲۴ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۲:۱۵ (UTC)پاسخ

اصل سرودهٔ محبی برای خرم سلطان به زبان ترکی عثمانی[ویرایش]

متن زیر را کاربر:Amirjava به مقاله افزود که چون شعر با الفبای لاتین نوشته شده بود حذفش کردم. اگر همین شعر با خط عربی (الفبای ترکی عثمانی) نوشته شود می‌تواند جایگزین ترجمهٔ شعر به فارسی شود ولی به این شکل هنوز خام است و برای استعمال در مقاله مناسب نیست. 4nn1l2 (بحث) ‏۲۸ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۱۶ (UTC)پاسخ


اصل شعر به زبان ترکی آنزمان که کلمات فارسی زیادی در خود داشته است

Celis-i halvetim, varım, habibim mah-ı tabanım Enisim, mahremim, varım, güzeller şahı sultanım

Hayatım hasılım,ömrüm, şarab-ı kevserim, adnim Baharım, behçetim, rüzum, nigarım verd-i handanım

Neşatım, işretim, bezmim, çerağım, neyyirim, şem’im Turuncu u nar u narencim, benim şem’-i şebistanım

Nebatım, sükkerim, genc,m, cihan içinde bi-rencim Azizim, Yusuf’um varım, gönül Mısr’ındaki hanım

Stanbulum, Karaman’ım, diyar-ı milket-i Rum’um Bedahşan’ım ve Kıpçağım ve Bağdad’ım, Horasanım

Saçı varım, kaşı yayım, gözü pür fitne, bimarım Ölürsem boynuna kanım, meded he na-müsülmanım

Kapında çünki meddahım, seni medh ederim daim Yürek pür gam, gözüm pür nem, Muhibbi’yim hoş halim!

Muhibbi (Kanuni Sultan Süleyman’ın mahlası)

ترجمهٔ مشهورترین غزل سلیمان توسط شادی آیدین[ویرایش]

در این ویرایش ترجمهٔ شادی آیدین، استاد زبان فارسی در دانشگاه قونیه، از مشهورترین غزل سلیمان را آوردم. فعلاً در قسمت پانویس آمده و من نیازی به ذکر منبع برایش نمی‌بینم اما اگر بعداً کسی خواست در متن از آن استفاده کند و به منبع ارجاع دهد مشخصات کتاب از قرار زیر است:

  • آیدین، شادی (۱۳۸۸). گلگشت در شعر عثمانی. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی. ص. ۷۶. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۱۲۱-۰۹۶-۹.

4nn1l2 (بحث) ‏۳ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۴:۳۲ (UTC)پاسخ

واژه برده به جای همسر[ویرایش]

من کاملا مطلع هستم که پادشاهان عثمانی همسر رسمی و عقد کرده نداشتند و خرم بین زنان سلیمان، تنها زن عقد کرده بوده.اما اگر در ویکی پدیاهای دیگر به زبان های دیگر توجه کنید می بینید که از همه زنان پادشاهان عثمانی به عنوان همسر یاد شده نه کنیز.در ویکی پدیای انگلیسی Consort به معنای همسر برای تمام زنان پادشاهان عثمانی و همچنین ماه دوران سلطان آمده.حتی گلفم خاتون و فولان سلطان هم با عنوان Consort آمده اند.برای دیگر شاهزادگان عثمانی از جمله شاهزاده مصطفی و شاهزاده محمد حتی در ویکی پدیای فارسی واژه "همسر" برای رومیسا سلطان و اسمهان بهارناز سلطان آمده.برای نوربانو سلطان و سلیمیه سلطان همسران سلطان سلیم دوم هم واژه "همسر" به کار رفته.در ویکی پدیای ترکی از واژه Eşi به معنای همسر استفاده شده که این واژه برای فاطمه خاصگی سلطان، زن شاهزاده بایزید هم بکار رفته.در کل در هیچ جا برای زنان پادشاهان و شاهزادگان عثمانی از واژه کنیز استفاده نشده و این مورد رو من فقط در ویکی پدیای فارسی دیدم.در ضمن ماه دوران سلطان کادین سلیمان محسوب می شده و مقامش از یک کنیز ساده بالاتر بوده.همچنین ماه دوران خاصگی سلطان بوده. در ویکی پدیای ترکی سلطان سلیمان که از کامل ترین منابع در این مورد در ویکی پدیاست هم واژه kefil که به معنای کنیز است هیچ جا بکار برده نشده.در کل بکار گرفتن لغت کنیز تنها در ویکی پدیای فارسی نادرست است.لطفا ویکی پدیاهای دیگر را بررسی کنید تا دلیل توضیحاتم را بهتر متوجه شوید. Niloo rp (بحث) ‏۱۶ ژوئن ۲۰۱۴، ساعت ۰۶:۴۷ (UTC) Niloo rp (بحث) ‏۱۶ ژوئن ۲۰۱۴، ساعت ۰۶:۴۶ (UTC) Niloo rp (بحث) ‏۱۶ ژوئن ۲۰۱۴، ساعت ۰۷:۰۶ (UTC)پاسخ

@Niloo rp: خیلی خیلی ممنون برای توضیحات و تلاش‌هایتان برای بهبود مقاله. دقت کنید که ویکی‌پدیا برای ویکی‌پدیا منبع معتبر محسوب نمی‌شود و نوعی ارجاع چرخشی است. راستش مقالهٔ انگلیسی اگرچه برگزیده است ولی چندان کیفیت بالایی ندارد (مقاله در سال ۲۰۰۸ برگزیده شده‌است و من آن را کلمه به کلمه بررسی کرده‌ام). اکثر انگلیسی‌زبانان هم با مفهوم کنیز (en:Concubinage) آشنایی ندارند و چندان عجیب نیست که نسبت به رعایت آن اهتمام ویژه نداشته باشند. ضمن آنکه در نسخهٔ برگزیدهٔ مقالهٔ انگلیسی (در سال ۲۰۰۸) بین خرم و ماه‌دوران تفاوت قائل شده‌اند (یکی را consort دانسته‌اند و دیگری را wife که تلاشی آشکار ولی ناموفق است برای تبیین تفاوت ماهوی این دو زن). وضعیت آن مقاله در این ۶ سال نه تنها بهبود نیافته، که هر روز بدتر و بدتر شده‌است! لذا از آن مقاله نمی‌توان الگو گرفت (ضمن آنکه اگر اشتباه نکنم، برابر قرار دادن خرم با ماه‌دوران در ویکی انگلیسی، کار یکی از هم‌وطنان خودمان (کاربر:Keivan.f) است). اما به مقاله‌های دیگر ویکی فارسی (شاهزاده مصطفی و محمد و سلطان سلیم دوم) اشاره کردید که همگی مقاله‌هایی کم‌کیفیت‌تر از این مقاله هستند و فرایند ویراستاری دقیق را طی نکرده‌اند. وضع این مقاله از آن‌ها به مراتب بهتر است و اگر قرار بر الگو گرفتن باشد، این مقاله باید الگوی آن‌ها باشد و نه بالعکس. ویکی ترکی استانبولی، یک ویکی در سطح و اندازهٔ همین ویکی فارسی است و برای ما معیار محسوب نمی‌شود. متأسفانه من ترکی نمی‌دانم و نمی‌توانم جوابی به پاسخ‌های شما در این زمینه بدهم. از قضا مقالهٔ سلطان سلیمان در ویکی ترکی استانبولی هم کوتاه به نظر می‌رسد و به نظرم ادعای شما مبنی بر اینکه «در ویکی پدیای ترکی سلطان سلیمان که از کامل ترین منابع در این مورد در ویکی پدیاست» صحیح نمی‌نماید. در ضمن در این مقاله هیچگاه ماه‌دوران را «برده» خطاب نکرده‌ایم (که بیشتر مفهوم «زن رخت‌شور» را در ذهن تداعی می‌کند) بلکه همواره «کنیز» خوانده‌ایمش (که مفهوم «زن برطرف‌کنندهٔ نیازهای جنسی» را افاده می‌کند). گفته‌اید او «خاصگی» بوده‌است. بله، بوده ولی خاصگی افاده‌کنندهٔ «زادن فرزند پسر» برای سلطان است و نه چیز دیگری! گفته‌اید او «کادین» (همان «قادین») بود. می‌شود گفت بله بود. ولی «قادین»‌ها صرفاً «اقبال»‌هایی بودند که فرزند زاده بودند (اعم از پسر و دختر). و اما «اقبال» کسی بود که حداقل یک بار با سلطان همبستر شده بود. نباید این واژگان را با هم خلط کرد و می‌بینید که ما مفاهیمی دقیق برای بیان وضعیت هر شخص داریم. 4nn1l2 (بحث) ‏۱۶ ژوئن ۲۰۱۴، ساعت ۰۸:۰۹ (UTC)پاسخ


@4nn1l2: ممنون که وقت می ذارید و پاسخ میدید.من یکم ناواردم اطلاعاتم به اندازه شما نیست.درسته در زبان انگلیسی با مفهوم کنیز آشنایی ندارند.اما خود ترک زبانان که در فرهنگ قدیمشون این قانون کنیز بودن همسران برای پادشاهان وجود داشته باز هم جایی از کلمه Kefil به معنای کنیز استفاده نشده و همان کلمه Eşi به معنای همسر بکار رفته.در اینجا کاربرد کلمه کنیز برای ماه دوران برای نشان دادن تفاوت خرم سلطان و ماه دوران سلطان بوده که اینطوری متوجه شیم که فقط خرم همسر عقدی بوده اما اشکال کار اینه که اگر مقایسه ای بین همسران پادشاهان عثمانی صورت بگیره، همه زنان پادشاهان در عین کنیز بودن با عنوان همسر ذکر شدن اما فقط ماه دوران و گلفم خاتون و فولانی خاتون با نام کنیز ذکر شده اند که ذکر اسم فقط 3 زن به عنوان کنیز در بین زنان پادشاهان عثمانی کمی بی انصافیه.من در اکثر متون ترکی که خوندم همه جا ذکر شده که فقط خرم همسر عقدی بوده اما بقیه رو با عنوان کنیز ذکر نکردند.میشه تفاوت خرم سلطان و بقیه همسران رو به جای واژه همسر و کنیز از دو واژه همسر عقدی(رسمی) و همسر استفاده کرد که این طوری این 3 زن سلیمان هم مانند بقیه زنان پادشاهان دیگر در عین کنیز بودن، همسر ذکر می شن.به قول خودتون در انگلیسی که چنین واژه ای مفهمومی نداره.در زبان ترکی هم این واژه بکار نرفته.پس فقط در زبان فارسی با این واژه مواجه شدیم که از دیدگاه دیگه همه زنان حرمسرا به عنوان کنیز پادشاه محسوب میشدن.پس بهتره در فارسی هم واژه دیگری جایگزین واژه کنیز شه
@Niloo rp: خواهش می‌کنم. همهٔ ما روزی تازه‌کار بودیم و از این لحاظ مشکلی نیست ولی به نظرم شما یک تازه‌وارد استثنایی هستید. کلمهٔ kefil را جستجو کردم. تا آنجایی که متوجه شدم همان «کفیل» در فارسی خودمان است. «کنیز» کلمه‌ای پهلوی (فارسی میانه) است و انتظار آنکه در زبان‌های دیگر یافت شود، بجا نیست. اما در عربی آن را «جاریة» خوانند و در ترکی عثمانی «اودالیق/اُدالیق» و در ترکی استانبولی هم Odalık. اشکال پیشنهاد شما هم این است که سلاطین عثمانی به شریعت اسلام سخت پاییند بودند و داشتن بیش از چهار زن عقدی بر خلاف شریعت اسلام است. و نیز توجه کنید که طبق شریعت اسلام، زن و شوهر حقوق و وظایفی نسبت به یکدیگر دارند. سلاطین عثمانی هم زنی را عقد نمی‌کردند تا قید و شرطی برای قدرت مطلقهٔ آن‌ها پدید نیاید (رجوع کنید به Encyclopedia of the Ottoman Empire ذیل «حرم» که در گوگل بوکس موجود است). البته ترس از آنکه کسی چون تیمور پیدا شود و شرافت زن عقدی سلطان را لکه‌دار کند همواره وجود داشته‌است. حال اگر همهٔ آن کنیزان را «همسر» بخوانیم (که مفهوم حقوقی خاصی در زبان فارسی دارد)، مرتکب اشتباهی بس بزرگ شده‌ایم. برای ذکر نام سایر کنیزان در مقاله هم مجالی نیست چرا که احتمالاً «اقبال» بالاترین درجه‌ای بوده که به آن نائل شده‌اند و احتمالاً کنیزان زیادی هم بوده‌اند که پس از ۹ سال اقامت در حرمسرا، حتی یک‌بار هم با سلطان همخوابگی نکرده‌اند و در اوج جوانی اصطلاحاً «پیر» شده‌اند و به کس دیگری قالبشان کرده‌اند و یا بیرونشان انداخته‌اند. این افراد در تاریخ محو شده‌اند و ذکر نامشان ارزشی ندارد. و من هنوز متوجه نشده‌ام که مشکل اصلی شما با کنیز چیست و چرا باید از کاربرد آن دوری جست؟ 4nn1l2 (بحث) ‏۱۶ ژوئن ۲۰۱۴، ساعت ۱۱:۰۳ (UTC)پاسخ
4nn1l2 عزیز ببخشید که این بحث را بعد از یکسال وسط میکشم، اما همین الآن به طور تصادفی چشمم به آن افتاد. در واقع این من نبودم که واژه wife را هم برای خرم و هم برای ماه دوران در ویکی انگلیسی به کار بردم. این به اصرار یکی دیگر از کاربران صورت گرفت. برای آن که بین خرم و ماه دوران تفاوت به وجود بیاید علاوه بر واژه consort عبارت legal wife هم در مقاله خرم به کار برده شده تا اشاره به رسمی بودن ازدواج وی داشته باشد. Keivan.fTalk ‏۲۲ نوامبر ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۲۸ (UTC)پاسخ

لحن و ارجاع[ویرایش]

لحن مقاله دانشنامه ای نیست، ارجاع به منابع بصورت پانویس انجام نشده است، تنها اولین کلمه مقاله باید برجسته شود نه کلمات میان مقاله، مقاله از کلمات ستایشگرانه استفاده کرده است--Farhad2010 (بحث) ‏۱۸ نوامبر ۲۰۱۵، ساعت ۰۷:۳۹ (UTC)پاسخ

@Farhad2010: دقیقاً بفرمایید کجای لحن مقاله دانشنامه‌ای نیست تا اصلاح شود.
فقط کلمات «سلیمان یکم»، «سلیمان محتشم»، و «سلیمان قانونی» که هر سه نام‌های مقاله هستند در لید پررنگ شده‌اند. هیچ کلمهٔ دیگری پررنگ نشده‌است. هر سه کلمهٔ پرنگ‌شده مطابق سیاست‌هاست.
کدام کلمه ستایشگرانه است؟
هیچکس ملزم نیست از پانویس درون‌خطی استفاده کند. اگر کسی استفاده کرد ممنونش هستیم ولی اگر نکرد ایرادی بر او وارد نیست.
شما برای جمله‌ای درخواست منبع کرده‌اید که خیلی تابلو است! سلیمان را در غرب با لقب Magnificent می‌شناختند و در شرق با لقب «قانونی». هزار تا منبع برای این جمله می‌توان یافت. این ویرایش شما آشکارا نشان می‌داد که شما با موضوع مقاله آشنایی ندارید. بنابراین خواهشمندم ابتدا در این باره اندکی مطالعه تحقیق کرده و سپس دربارهٔ مقاله اظهار نظر کنید. اینطوری وقت دیگران هم تلف نمی‌شود.
درضمن بگذارید بحث به یک نتیجه‌ای برسد آنوقت برچسب بزنید. 4nn1l2 (بحث) ‏۱۸ نوامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۱:۵۷ (UTC)پاسخ
درود،
آوردن القابی مثل "خادم الحرمین الشریفین، خلیفهٔ مسلمین، امیرالمؤمنین" که مشخص نیست چه کسی این القاب را به او داده و کدام منبع ذکر شده است.
آوردن جمله ای مثل "در مقام سلطان یک امپراتوری در حال گسترش" مصداق بارز ستایش است و پیشگوئی آینده شاه مزبور است.
" نه تنها خود شاعر و زرگری برجسته به شمار می‌آمد، بلکه همواره حامی و پشتیبان فرهنگ و هنر نیز بود" علاوه بر اینکه شاعری و زرگری بعنوان یک خصیصه بارز در ایشان بزرگ شده است هیچ منبعی که ذکر شاعری و زرگری وی را داشته باشد وجود ندارد.
جمله "دسیسه‌چینی‌های خرم سلطان در مقام ملکهٔ دربار و نفوذ و سلطه‌ای که بر سلیمان داشت، آوازهٔ او را در جهان پیچاند." باز هم مصداق ستایش بیش از حدست.
جمله "رفتار دوستانه‌ای را با او پیش گرفت." زائد است.
جمله "همچنین سلطان در حفاظت از یهودیان مُلکش، حتی تا چندین سده بعد، نقشی کلیدی ایفا کرد. " و جملات بعدش مصداق بارز ستایش.
"حمایت‌های بی‌دریغ سلیمان از هنرمندان عثمانی، موجب شد که فرهنگ خودی این سرزمین متجلی و شکوفا شود." لحن غیر دانشنامه ای.
غیر دانشنامه ای " سلیمان و سوگلی‌اش، خرم، در آن آرمیده‌اند."
از این دست نکاتی که گفتم فراوان در مقاله وجود دارد؛ توضیح بیشتر اینکه کلا مقاله شبیه یک خاطره است که توسط ارادتمندی به سلطان سلیمان نگاشته شده است.--Farhad2010 (بحث) ‏۱۸ نوامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۸:۵۰ (UTC)پاسخ
آن القاب را کسی به او نداده، خودش روی خودش گذاشته است و رسمی می‌باشند. مثلاً آخرین شاه ایران لقب «بزرگ ارتشتاران» را برای خودش برگزیده بود و ما هم برای اطلاع خواننده لازم است آن را ذکر کنیم. اما آنچه سیاست ما را از آن برحذر می‌دارد استفاده از القاب برای اشاره به افراد است که هیچ‌جا چنین نکرده‌ایم.
پیشگویی آینده نیست، واقعیتی بوده که در همان زمان در حال انجام بوده است. امپراطوری سلیم (پدر سلیمان) به اندازهٔ کافی بزرگ بود و سلیمان هم برای بزرگ کردنش شب و روز جنگید (جایی خواندم فقط مجموعاً ۷۰۰ شب (۲ سال) از مجموع ۴۶ سال سلطنتش را در کاخ توپکاپی به صبح رسانده، و بقیهٔ زمان‌ها در حال اردوکشی به این طرف و آن طرف بوده‌است، برخلاف سریال).
هنردوستی و هنرمندنوازی سلیمان زبانزد عام و خاص بوده‌است. اگر کسی واقعاً خوب بوده‌است لازم است در ویکی‌پدیا هم همین خوبی منعکس شود.
در اینکه تا پیش از اشغال مصر توسط ناپلئون و شکستن هیمنه و آبروی دنیای اسلام، بلاد اسلامی نسبت به سرزمین‌های مسیحیان مکان امن‌تری برای یهودیان بود هیچ شکی نیست. مهاجرت گستردهٔ یهودیان از اروپا به خاورمیانه در آن زمان خود شاهدی بر این مدعاست.
مشکلی در «آرمیدن» نمی‌بینم با این حال خودتان معادل بهتر را وارد مقاله کنید.
هیچ‌جای مقاله خاطره نیست. همه وقایع تاریخی است. ۸۰ درصد مقاله ترجمهٔ مقالهٔ برگزیدهٔ ویکی‌پدیای انگلیسی است. ۲۰ درصد باقی‌مانده را با بهترین و بروزترین منابع نوشته‌ام. هر کس که نسبت به این برهه از تاریخ آگاهی داشته باشد می‌توان صحت حرف مرا تأیید کند. منتها سه سال پیش روی این مقاله کار کردم و دیگر قصد ندارم به گذشته برگردم. اصلاً دیگر قصد ندارم روی مقالات تاریخی کار کنم. می‌خواهم روی سایر حوزه‌ها تمرکز کنم. در ضمن بنده هفت پشت با ترکان غریبه‌ام و اصلاً ارادتی به هیچ‌کس ندارم. امید دارم با خواندن این پاسخ‌ها متقاعد شده و برچسب‌ها را بردارید ولی اگر نشدید لطفاً {{یادکرد دقیق}} را جایگزین کنید. 4nn1l2 (بحث) ‏۱۸ نوامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۴۳ (UTC)پاسخ
تا وقتی که مقاله از ابتدا تا انتها با لحن دانشنامه ای و منابع دست اول فارسی نگارش نشوند من نمی توانم برچسب ها را بردارم.نگارنده تحت تاثیر سریال مقالات را نگارش کرده است.--Farhad2010 (بحث) ‏۱۹ نوامبر ۲۰۱۵، ساعت ۰۷:۲۷ (UTC)پاسخ
در استفاده از منابع دست اول در ویکی‌پدیا باید بسیار احتیاط کرد. ویکی‌پدیا با استفاده از منابع دست دوم و دست سوم نوشته می‌شود. زبان منبع هم اهمیتی ندارد (چه فارسی، چه انگلیسی). تنها قید و شرط منبع، اعتبار است. از قضا منابع انگلیسی از حیث اعتبار یک سر و گردن بالاتر از منابع فارسی هستند.
بنده اصلاً اهل سریال (آن هم از نوع ترکی) نیستم که بخواهم تحت تأثیر سریال قرار بگیرم. منتها خیلی زود متوجه محبوبیت بالای سریال در ایران شدم و خواستم دنبال‌کنندگان سریال پس از تلف کردن ۵۰۰ ساعت از وقتشان پای سریال، نیم ساعتی را به ویکی‌پدیا اختصاص دهند و از حقایق تاریخی آگاه شوند. اینکه شما از {{اثبات}} (با آن علامت تعجب بزرگ قرمزرنگ) استفاده کرده‌اید به ضرر خوانندگان است چون ممکن است سوء برداشت شود و بترسند و مقاله را نخوانند. آن الگو برای موارد خاص و انگشت‌شماری به کار می‌رود (و شاید اصلاً بهتر باشد آن را همین حالا نامزد حذف کنم). اما چون دیگر قصد ندارم روی مقاله کار کنم حاضرم برای رسیدن به مصالحه به {{یادکرد دقیق}} راضی شوم. اگر شما از موضعتان کوتاه می‌آیید که هیچ وگرنه بنده به سراغ مجاری حل اختلاف (وپ:ن۳) خواهم رفت. ‍‍‍‍4nn1l2 (بحث) ‏۱۹ نوامبر ۲۰۱۵، ساعت ۰۷:۵۷ (UTC)پاسخ
لطفا اعتبار منابع فارسی را زیر سئوال نبرید. خیر من کوتاه نخواهم آمد چون خودم را در برابر کشورم، زبانم و هموطنان عزیزم مسئول میدانم--Farhad2010 (بحث) ‏۱۹ نوامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۰:۱۴ (UTC)پاسخ
این نوع بحث کردن شما واقعاً آدم را دلسرد می‌کند. لطفاً راجع به مطلب نظر بدهید نه مشارکت‌کننده. اول که این بیت شعر را در صفحهٔ بحثم می‌گذارید، بعد هم که مرا جوزدهٔ سریال معرفی می‌کنید. حالا هم که در مقام دفاع از «کشورم، زبانم و هموطنان عزیزم» برآمده‌اید گویی که بنده در حال جنگ با ایشان هستم! اگر بنده نسبت به ویکی‌پدیای مثلاً مالایی بی‌اعتنایم چون آن زبان و آن فرهنگ برایم هیچ اهمیتی ندارند. اگر حاضرم داوطلبانه وقتم را برای ویکی‌پدیای فارسی صرف کنم، صرفاً به این دلیل است که دلسوز زبان و فرهنگ کشورم هستم و خواهان بهترین‌ها برایش! وگرنه مثل خیلی‌های دیگر فرار را به قرار ترجیح می‌دادم. علی ای حال بنده در ن۳ درخواست نظر سوم دادم. 4nn1l2 (بحث) ‏۱۹ نوامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۰:۵۱ (UTC)پاسخ
دلسرد نشو دوست من، زحمات شما جای تقدیر دارد، ولی کسی که عاشق این مرز و بوم اهورایی است باید از دل و جان مایه بگذارد. زندگی پستی بلندی زیاد دارد. با پیشنهاد شما مبنی بر نظر سوم موافق هستم.نکته ای هم در مورد فرار بر قرار بگویم که کسی اینجا به اجبار نایستاده است. هر کسی با توجه به علایق اش باید به وظایف اش عمل کند. یقینا گذشتگانی که اینجا را ترک کردند کارهای مفیدی هم انجام دادند و صحیح نیست انها را با حیوان مقایسه کنید. ایدون باد--Farhad2010 (بحث) ‏۱۹ نوامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۳:۲۵ (UTC)پاسخ
اینجا کارها داوطلبانه است و کسی وظیفه‌ای ندارد. 4nn1l2 (بحث) ‏۱۹ نوامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۳:۴۷ (UTC)پاسخ
عجبا، شما که با نظر سوم موافق بودید! 4nn1l2 (بحث) ‏۱۹ نوامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۴:۲۷ (UTC)پاسخ
باشد، با توجه به زحماتی که شما روی مقاله کشیده اید از همان برچسب الگوی یادکرد دقیق استفاده میکنم. پیروز باشید--Farhad2010 (بحث) ‏۱۹ نوامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۵۶ (UTC)پاسخ
برچسب {{یادکرد دقیق}} را برداشتم. ارجاع‌ها مبهم نیستند! هرجا به منبعی استناد شده، آدرس دقیقش آمده، مابقی هم ترجمهٔ مقالهٔ برگزیدهٔ ویکی انگلیسی است. من ندیدم در عرف ویکی‌فا به مقاله‌های ترجمه‌ای از ویکی‌های دیگر چنین برچسبی بزنند. ‏4nn1l2 (بحث) ‏۵ ژانویهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۷:۱۶ (UTC)پاسخ

شعر برای خرم[ویرایش]

This comment comes from Germany, and I apologize for my imperfection in Persian, Ottoman/Osman, and Arab languages. Nevertheless, I want to draw readers attention to apparent mistakes in the text of
شعر برای خرم
on this Persian site: Let me address 3 examples where, in spite of the poor resolution quality of the copies of the original Osmanlı handwriting in the internet, present mistakes are obvious
(1) Line 4, second (left) part, 4th word
cannot be
گونول
since, after correct
گون
the following characters cannot be
ول
because there is NO
ل
Note that by same reason the spelling "gönül" in the new-Turkish transcriptions is likewise wrong - even though in Turkey they may find that this term [= heart] fits well the [assumed!] sense. Also notable: gönül, with which Persian spelling whatsoever, is not present in any of the many Osmanlıca Sözlükler in /www.osmanlicasozlukler.com
Instead, in the Original Handwriting, what comes following the
گون
i.e. the "day", is, in my eyes, a proper example of kaf (in initial position) followed by final lam (cp. e.g. T.F. Mitchell, Arabic Writing, Ruq'ah Script, Oxford 1953, p. 86). Thus, I read the complete term as
كون كم
written here with kaf for (instead of) gaf as it was common Osmanlı use through the centuries. The meaning is, hence, "lost day" (or: somber, dull day) which makes equally sense either in conjunction with the preceding word as
وارم كون كم
or, together with the following words, as
كون كم  مصرندكي  خانم
(2) Line 5, first (right) part, 4th word
cannot be
ملکت
s(even though this would fit the sense!) since in the Original Handwriting we clearly see the kaf - but there is no trace of a Lam. Instead, we again have the same (addressed above) constellation of kaf (in initial position) followed by mim. Thus, I read here
ديار كمترّومم (or: ديار كمتررومم)
= "my devote country Rum"
(3) Last Line, first (right) part, first word
clearly does not start containing an alif as in present
قاپوندا
which spelling would violate the common orthography of the osman word
قپو
Instead, the Original text exhibits the "correct" spelling, and I read the beginning of this line as
قپوڭدة
= "on/in your door"
Please note that in the Original Handwriting a simple kaf is use instead of the "nominally correct" kaf-i nuni: even in [later] printed matter Osmanlı spelling commonly wrote the kaf for kaf, gaf, and for Osmanli kaf-i nuni

The are numerous other defects in the Persian-Arab spelling of the poem in the present site which requests revision by someone who knows the Osmanlı script and has access to a better copy of the original paper as present in today's internet. By doing this, a decision has to be taken to distinguish (as on the present site) kaf and gaf - which may be regarded as "nominally correct" Osmanlı but is wrong as to the real Osmanli use processed not only by Süleyman's document but also by the majority of Osmanlıca Sözlükler--DocumentReader (بحث) ‏۱۴ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۵۹ (UTC) --DocumentReader (بحث) ‏۱۵ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۱۸ (UTC)پاسخ

نامزد حذف شدن یک پروندهٔ ویکی‌انبار استفاده‌شده در این صفحه[ویرایش]

پروندهٔ زیر از ویکی‌انبار که در این صفحه استفاده شده نامزد حذف شده است:

در بحث حذف که در صفحهٔ نامزدی صورت می‌گیرد شرکت کنید. —Community Tech bot (بحث) ‏۱۹ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۲۳:۰۱ (UTC)پاسخ

سوگیری[ویرایش]

به این جمله از مقاله توجه کنید: «در دورهٔ زمامداری او شاعران بزرگی پا به عرصهٔ ادبیات گذاشتند که روح تازه‌ای در کالبد ادبیات جهان دمیدند؛ محمد فضولی و محمود عبدالباقی از جملهٔ این شعرا بودند.»

فضولی و عبدالباقی روح تازه‌ای در کالبد ادبیات جهان دمیدند؟! از این قسم سوگیری‌ها در مطالب نوشته و ناننوشته این مقاله فراوان به چشم می‌خورد و امید که ویرایشگری آگاه به تاریخ عثمانی به اصلاح این همت گمارد. هومن (بحث) ‏۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۲۳ (UTC)پاسخ

شهبانو و زنان سلیمان محتشم[ویرایش]

به دفعات دیده شده بنا به سلایق شخصی و بدون ذکر رفرنس اقدام به خرابکاری توسط کاربر mehrdadakiam انجام شده. لطفا در رسیدگی به درخواست مخافظت صفحه رسیدگی کنید. Danial bzrr (بحث) ‏۸ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۹:۴۵ (UTC)پاسخ